باغ شهر | ابنرز هاوارد و شهرهای باغ مانند (۱۹۲۸-۱۸۵۰)

ساخت وبلاگ
باغ شهر | ابنرز هاوارد و شهرهای باغ مانند کیمیا فکر بزرگ کارشناسی ارشد شهرسازی دکتری شهرسازیابنزر هاوارد

ابنزر هاوارد که در آغاز عصر شهرسازی از او سخن به میان می آید، در مفاهیمی که برای شهر خود مطرح می کند (جامعه گرایی، کل نگری و نیز توجه به فضاها و خدمات جمعی و…) به تفکرات فرهنگ گرایان نزدیک است و همین دلیل توسط برخی در این نحله فکری نام‌برده می شود. از طرفی توجه به فضاهای عمومی و تفکرات سوسیالیستی او را به نظریات ترقی گرایان نزدیک می‌کند . به هر حال نظریه‌ی باغ شهر ابنزر هاوارد که در اوایل قرن بیستم ارائه شد تحول مهمی در شهرسازی قرن بیستمی محسوب می شود به گونه‌ای که لوییز مامفرد متفکر و شهرساز بزرگ قرن بیستم چنین عنوان می‌کند:

«در آغاز قرن بیستم دو ابداع مهم به وقوع پیوست: هواپیما و باغ شهر؛ این هر دو طلایه‌داران عصر جدید بودند. اولی بشر را قادر به پرواز برفراز زمین ساخت و دومی مکان زیست نیکو تری را روی زمین به او وعده داد.»

یکی دیگر از طرفداران وی لویدرادوین است که درباره‌ی نظریه باغ شهر چنین می‌نویسد: « صرفنظر از آنچه در آینده پیش آید باید اذعان کرد که تا زمان حاضر ، معدودی از نظریه‌ها بوده‌اند که در زمینه‌ یک بحث دقیق تر و منطقی تر درباره متروپلیس ، چنین قاطعانه با عقاید جاری برخورد کرده باشد.»

تاکنون افراد بسیاری نیز با نظریه‌ باغ شهر هاوارد به مخالفت برخاسته اند. مثلاً لوکوربوزیه معتقد است که گسترش رشد شهرها بر مبنای الگوی انگلیسی «باغ شهر» موجب اتلاف وقت ساکنین و همچنین هدر رفتن زمین‌ها می شود و عقیده دارد که در اینگونه شهرها ، نوعی روحیه ضد اجتماعی برای ساکنانش ایجاد می‌کند.

زیگفرید گیدئون راجع به انحطاط نظریه باغ شهر چنین می نویسد :« این نظریه هیچ راه‌حلی برای مشکل اصلی زمانه ارائه نمی دهد . یک راه حل موضعی چاره کار شهرسازی نیست بلکه تنها برنامه ریزی کامل در مقیاسی که تمام ساختارهای زندگی جدید را در تمام ابعادش در برگیرد، قادر خواهد بود که امور مهمی که هاوارد در ذهن داشت، به انجام برساند.»

باغ شهر هاوارد

باغ شهر | ابنرز هاوارد و شهرهای باغ مانند کیمیا فکر بزرگ کارشناسی ارشد شهرسازی دکتری شهرسازی

هاوارد با خواندن کتابی از بلامی درباره‌ جنبش تعاونی در آمریکا که تأثیر زیادی بر زندگی و آینده اش گذارد و سرچشمه الهام اندیشه‌ باغ شهر شد. به این فکر افتاد که آن اصول را با مقیاس کوچکتری در یک شهر نمونه به اجرا در آورد.

اندیشه های ابنزر هاوارد به نوعی ادامه‌ آرمان شهرهای نیمه‌ نسخت سده‌ نوزدهم و به ویژه، عقاید اوئن که اجتماعاتی کامل و بودن نقص به شمار می رفت.

هاوارد اندیشه هایش را در کتابی کوچک به نام “فردا یک مسیر صلح آمیز برای یک رفرم اجتماعی”  منتشر کرد(۱۸۹۸). او در این کتاب ، شهر آینده را توصیف کرد و حتی طرح هایی را ارائه داد. اما تأکید نمود که این طرح‌ها منحصراً نمودار هستند و برای تحقق پذیری آن باید جای آنها را از پیش انتخاب کرد و بر پایه‌ شرایط آن مکان، طراحی نمود. این کتاب در چاپ دوباره اش در ۱۹۰۲ ، باغ شهرهای فردا تغییر نام یافت.

اندیشه خانه های تک خانواری در فضای سبز را می‌توان صورتی از همان انگاره‌ پیشینِ آرمان شهر مدینه‌ فاضله دانست. به طور کلی در این جنبش، هدف این بود که زندگی خانوادگی را تا جای ممکن از آشفتگی و بی نظمی شهرهای بزرگ جدا ساخت و زندگی شهری را با حالت روستایی در آمیخت.

این کتاب با نموداری کلید که «سه مغناطیس» نامیده می‌شود، آغاز می شد. این سه مغناطیس عبارت بود از: شهر، روستا  و روستا شهر.

آرزویی که هاوارد در سر داشت عبارت بود از پدید آوردن گرایشی در مردم ، برای هجوم به مغناطیسِ سوم، یعنی امکاناتی که روستا-شهر ارائه می‌دهد.

او می دانست که شهرهای بزرگ تا چه اندازه برای مردم پهنه های روستایی جاذبه دارند و می‌خواست نمونه‌ «باغ شهر» را که در آن همه‌ امتیازات زندگی فعال شهری ،توأم باهمه‌ زیبایی و سرخوشی روستایی،ترکیبی کامل را پدید آورده بود، به عنوان جانشینی برای شهرهای موجود به مردم عرضه کند.

هاوارد بر این باور بود که پهنه های مسکونی نباید در فاصله های زیادی از مراکز کار و فعالیت جای بگیرند تا در نتیجه، رفت‌ و آمدهای ساکنان کوتاه تر شود، و از اینجا بود که نظریه‌ ساختن «واحدهای شهری کامل» (دارای کارخانه ها و خدمات)، در برابر ساختن شهرکهای خوابگاهی حومه‌ای که در آن روزگار در پیرامون شهرهای بزرگ انگلستان رایج شده بود، مطرح می گردد.

طرح‌ هاوارد خالی از جنبه های آرمانی نبود. او خود تأکید داشت که: «انسان نباید در طرح های خود بیش از حد واقع گرا باشد، زیرا همواره مشکلاتی وجود دارد که در نتیجه‌ آنها، فقط بخش کوچکی از آرزوهای شخصی، امکان تحقق پیدا می کند. پس باید طرح را بزرگ و با شکوه تصور کرد، زیرا موفقیت کامل آن را نمی توان پیش بینی کرد. پیش بینی میزان موفقیت یک طرح، به سه عامل بستگی دارد: اشتیاق، انرژی و پشتکار یک طراح ایده‌آلیست که دست به اقدام و عمل می زند.

به باور هاوارد، تملک خصوصی زمینهای قابل ساخت، به ترقی هر چه بیشتر بهای آن می انجامد. در نتیجه ساختمانها تنگ تر و فشرده تر ساخته شده  و ترافیک سنگین می شود. گذشته از این ، تمرکز منابع در یک شهر، باعث گسترش نامحدود آنها شده تراکم بناها نیز حیطه‌ خود را وسعت می دهد و در نتیجه، فضای سبز شهری رفته رفته از میان می رود. اگر ادامه‌ این کار سد شود، ابعاد مناسب شهر را می توان به گونه ای تعیین کرد که دسترسی به فضای سبز بافاصله ای کوتاه، امکان پذیر شود.

به این ترتیب هاوارد محاسن شهر و روستا را در آمیخته و نظریه‌ باغ شهر را ارائه نمود. به باور هاوارد باغ شهر می باید تصوری از یک شهر مستقل دانست و نه یک شهر حومه، یا محله ای اعیان نشین. شهر او بیان تازه‌ای از نوع جدید اسکان بود.

جمعیت باغ شهرها که محاط درون کمربند گسترده ای از زمین های کشاورزی و فضاهای سبز بود، نزدیک به ۳۰۰۰۰ نفر در نظر گرفته‌شده بود گسترش این شهرها با ساخت شهرهای همانند ، در فواصل معین تأمین می شد که نهایـتاً مجموعه ای متشکل از چندین شهرک که با وسایل نقلیه‌ تندرو به یکدیگر می پیوست، در پیرامون یک شهر بزرگتر شکل می گرفت.

هاوارد بر این باور بود که حذف مالکیت خصوصی زمین در این شهرها امکان ساخت و توسعه‌ مکان های همگانی را در مقیاس گسترده ای به دست خواهد داد ، همچنین کار در کارخانه ها و کارگاه های پیرامون باغ شهر ، مشکلات سفرهای روزانه به محل کار در شهرهای بزرگ را از زندگی ساکنان باغ شهر خواهد زدود.

باغ شهر ،شهری طراحی شده است که برای یک زندگی سالم و استقرار صنعت در اندازه هایی که برای زندگی اجتماعی بسنده باشد و  نه بزرگتر و بیشتر. این شهر با کمربندی زراعی احاطه شده و همه‌ زمین ها به دست یک اتحادیه‌ همگانی (تعاونی) تملک می شود. این تعریفی است که توسط انجمن باغ شهر– که هاوارد آن را آغاز نمود – درباره باغ شهر ارائه شد. این شهرها آمیزه ای از شهر و روستا بودند که در خود همه چیز داشتند و مسائل اجتماعی به شیوه های موروثی به آن پیوست شده بود.

هاوئرد پافشاری داشت که پیشنهادش جنبه عملی داشته باشد نه نظری، از دید او باغ شهر باید به دست یک شرکت سهامی اداره شود که تنها مالک زمین‌های مورد نظر است و هر کس مختار است امور مربوط به خود را اداره کند و تنها از مقررات کلی مربوط به شهر ، پیروی نماید. وی می‌گفت شهرها باید بر پایه‌ تعادلی هماهنگی میان صنعت و کشاورزی پایه‌گذاری شوند. به همین دلیل پیشنهاد کرد که ۶/۵ زمین‌ها در باغ شهر، به کشاورزی اختصاص یابد و به همین منظور در پیرامون هسته‌ی مرکزی شهر، کمربندی تأسیسات کشاورزی جداگانه را جای داد.

هاوئرد در سال ۱۹۰۲ بنیادی به همین منظور پی ریخت و ساخت نخستین باغ شهر را سال بعد آغاز نمود. نخستین باغ شهر، لچورث، در ۵۰ کیلومتری لندن بود.در نمودارهایی که هاوارد برای باغ شهر ترسیم نمود ، یک رشته دایره های هم مرکز قرار دارد که مرکزی ترین بخش آن، باغی وسیع است که در پیرامون آن ادارات و سازمان‌های اجتماعی جای دارد ، پس از آن یک حلقه‌ی سبز به نام پارک مرکزی وجود دارد و بعد خانه‌های مسکونی و دایره‌ای برای پیش‌بینی گسترش آینده در نظر گرفته‌شده است و در انتها، پهنه‌های کشاورزی ، تأسیسات شهری و آسایشگاه سالمندان و مدارس حرفه‌ای در پیرامون شهر جای گرفته‌اند.

«باغ شهر در دایره ای به گستره ی ۲۴۰ هکتار تصور شده که شش خیابان اصلی (شعاعی) آن را به شش بخش تقسیم می کند. در میانه‌ دایره، فضای گرد یک پارک عمومی به مساحت ۴۰۰ هکتار جای دارد که با ساختمان های عمومی مانند تالار شهر، سالن سخنرانی و کنسرت، تئاتر ، کتابخانه، موزه ، نمایشگاه عکس و بیمارستان احاطه شده است. گرداگرد این پارک و مجموعه‌ی مرکزی را یک راهروی سقف دار شیشه ای پوشانده که مغازه ها و بازارگاه، در مسیر آن قرارگرفته اند و در مجموع، همچون گردشگاهی سرپوشیده هستند. زمینی به پهنای تقریبی ۵۰۰ متر به صورت یک کمربند به دور مجموعه پیش گفته، کشیده شده و ویژه  محله های مسکونی است که ۳۰۰۰۰۰ نفر رادر خود جای می دهد. از میان شهر، یک خیابان بزرگ حلقوی پهن- که مانند یک پارک است- گذر کرده و بخش مسکونی را به دو بخش حلقوی در دو سوی این شاه خیابان تقسیم می کند. درون پهنه های مسکونی، مدارس و کلیساهایی متعلق به مذاهب مختلف جای دارند. سر انجام، حلقه ای کم پهنا از زمین‌هایی که به دور بخش مسکونی قرار دارند، برای تأسیسات صنعتی در نظر گرفته‌ شده و در آخرین مرحله، کل شهر را کشتزارها و باغ های میوه، در میان خواهد گرفت که نزدیک به ۲ هزار تن، در این بخش فعال خواهند بود»

هاوارد به کار معماری توجهی نداشت و شیوه معماری ساختمان های شهر را تعیین نمی کرد. اما رمانتیسیسم شدید وی و دلبستگی به چشم اندازهای زیبا، نتایج مهمی به بار آورد، زیرا باعث شد که معماران عادت کنند تا به منظره شهر به عنوان یک مجموعه‌ی ارگانیک بپردازند و توجه خود را به عوامل جزئی، مانند :کف سازی خیابان‌ها، درخت‌کاری ، نیمکت ها ،تابلوی  مغازه ها و جز آن نیز معطوف کنند که باعث یکپارچگی چشم‌انداز معماری شهر می گردد، ویژگی های محیطی را بهبود می بخشد و به طور خلاصه ، پایه های نظریه‌ مدرن سیمای شهر را در منظره شهری پی ریزی می کند.

از زمان‌ هاوئرد، پدید آوردن ساخت مناسبی از واحدهای مختلف شهری که خلأ میان آپارتمان و شهر را پر کند و با ایجاد تقسیمات مناسبی، مفصل‌بندی شهرها را از نو به وجود آورند،مورد توجه قرار گرفت. از این دید است که اندیشه های هاوارد از زمان خود پیشی می گیرد و یکی از مسائل اساسی شهرسازی معاصر را از پیش مطرح می کند.

از سوی دیگر، نقطه‌ ضعف نظرات وی در این است که برای مسئله‌ شهر، اهمیت کمتری قائل شد. اگرچه او طرح شهری نوین را ارائه نمود، اما نکته سنجی وی، آن را به صورت محله ای با ویژگی ها و خدماتی خاص در آورد. مهم ترین جنبه نوآوری هاوارد مربوط به بازبینی چشم اندازهای شهری است، از جمله مقررات مربوط به شهرهای لچورث و ولین، درباره‌ حصاربندی، کشت و زرع، درخت‌کاری، مرمت و نگهداری فضاهای همگانی ،انواع ساختمان های مجاز و جلوگیری از مزاحمت هایی که در ممکن بود در شهر به وجود آید.

مهم‌ترین اصلی که هاوارد مطرح کرد، خود بسندگی باغ شهرهاست که در عمل ایجاد نشد و این شهرها به صورت اقماری به گرد شهرهای اصلی در آمدند.

تا آغاز جنگ جهانی دوم، تنها دو باغ شهر ساخته‌شده بود که روی هم رفته بیش از سی و پنج هزار نفر جمعیت نداشتند. بدین‌سان نظریه هاوارد به نظریه ای آرمان گرایانه تبدیل شد.

اشتباه هاوارد ، بیش از همه دست کم گرفتن موضوع فشارهای اقتصادی در چگونگی پراکنش جمعیت شهری است. به رغم اینکه وی در شهر مورد نظر خود، پاره ای تأسیسات صنعتی را پیش بینی نمود ، لیکن آنها را در حجمی کم و به گونه‌ تأسیسات لازم برای شهرکهای کوچک در نظر گرفته بود. به این صورت که در کناره خیابان حلقوی به گرد شهر، نواری کم پهن از زمین را که پهنای آن چندان بیشتر از پهنای خیابان نبود، برای تأسیسات صنعتی کوچک مانند کارخانه های تولید مبلمان،کفش ،مربّا،مصالح نقاشی و … در نظر گرفته بود.

برداشت او از «شهر بزرگ» به عنوان مجموعه پیچیده‌ای از واحدهایی که بر پایه کارکردها و شکل ظاهری شان تنظیم‌ شده اند ،‌حاکی از روحیه‌ی نوگرای وی است.

پس بدین‌سان، هاوارد بود که برای نخستین بار در پایان سده نوزدهم، اصل تقسیم هر شهر به سلسله مراتبی از واحدهای وابسته، با ابعاد گوناگون را مطرح کرد ، اصل مهمی که بعدها می باید نقش پراهمیتی در شهرسازی بازی کند. وی در نظر داشت که از خرد کردن فضاهای سبز گسترده و مشترک به صورت باغچه های خصوصی کوچک، دوری کند. نکته آخر اینکه هاوارد به حق بر موضوع واگذاری زمینهای شهری و حومه به شهرداری ها پای می فشرد تا در نتیجه ، اطمینان حاصل شود که رشد نرخ اجاره زمین، در راستای منافع همگان خواهد بود.

در پایان سده نوزدم، سوریا و هاوارد دو نمونه از ساختار شهری را ارائه دادند که بیشتر طرح های بعدی آن دو، صورت های دگرگونی ا ز نظریات آن ها بود و یا ویژگی هائی مشترک با طرح های آن‌ها داشت.

راهکارهایی که سوریا و هاوارد پیشنهاد کردند ، وجوه اشتراک بسیاری داشتند تا به آن اندازه که وقتی نظریه باغ شهر هاوارد به شهرت رسید، هواداران سوریا را البته نه چندان بی‌دلیل- برانگیخت تا مصرانه بگویند که در واقع شهر خطی سوریا در خور نام نخستین باغ شهر است. سوریا تندروتر از هاوارد بود ، زیرا وی کمک و شرکت دولت را برای اجرای طرح، قید کرده و به ویژه، بر حق تأمین زمینه های لازم از راه مالکیت زدایی ، تصریح نموده است.

مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | طراحی شهری | سیر اندیشه ها در شهرسازی

منبع: جزوه سیر اندیشه ها در شهرسازی

انتشار مطلب باغ شهر | ابنرز هاوارد و شهرهای باغ مانند با ذکر منبع بلامانع است.

وبلاگ شهرسازی 85| نوشته هایی در مورد شهر...
ما را در سایت وبلاگ شهرسازی 85| نوشته هایی در مورد شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrsaze85o بازدید : 135 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 3:00